طراحی کسب و کار به چه معنی است؟
طراحی چه جایگاهی در آینده کسب و کارها دارد؟

طراحی کسب و کار به چه معنی است؟

طراحی چه جایگاهی در آینده کسب و کارها دارد؟


Frank Chimero طراح محصول و برند مستقر در بروکلین، مدتی پیش اظهار داشت:

«طراحی هایی که انسان ها را نادیده  بگیرد را نادیده گرفته خواهند شد.»


برای قرن ها طراحی، بخشی جدایی ناپذیر از هر کسب و کار موفق بوده و هم چنان خواهد بود.

با این حال اخیراً کسب و کارها در سراسر جهان به طور قابل توجهی به ارزشی که طراحی به هر نتیجه و خروجی می افزاید، اذعان کرده اند.

از این رو در هر صنعت، از جمله خدمات مالی، مردم تصمیم می‌گیرند که آیا چیزی را که معمولاً ارزش ارزیابی می‌ شود، بخرند یا سرمایه‌گذاری کنند.


واژه‌های «طراحی» و «تفکر طراحی» به فهرست «کلمات رایج» این دهه اضافه شده اند و در اجلاس‌ها، کارگاه‌ها، کنفرانس‌ها و حتی در محل استراحت شرکت ها به زبان آورده می شوند.

با این حال معمولاً کسانی که این اصطلاح ها را به کار می برند به طور کامل متوجه منظور و مفهوم آنها نمی شوند.


این مقاله مقدمه ای به بحث محسوب شده و به بازبینی 101 محتوای مرتبط در زمینه طراحی و تفکر طراحی می پردازد.

بنا بر این است که باب گفتگویی برای معرفی طراحی کسب و کار و اهمیت آن برای آینده کسب و کارها گشوده شود.


طراحی یک عامل کلیدی و اصلی در معادله ارزش است.

بنابراین لازم است که این پرسش مرح شود:

طراحی چیست؟


ابتدا لازم است یک باور رایج را از بین ببریم:

هر چند که اغلب محصولات یا خدمات با طراحی خوب لذت بخش تر می شوند، با این حال طراحی به معنای زیبا کردن «چیزها» یا ایجاد فرم ها و محصولات زیبایی شناختی نیست.


در حقیقت فرم از عملکرد پیروی می کند و بنابراین زیبایی شناسی و معناشناسی طراحی باید کاربردی باشد.

به بیان ساده طراحی، فرآیند تصور و ایجاد راه‌حل‌های جدید از جمله محصولات، روش‌ها، سیستم‌ها، مدل‌های کسب‌وکار، برای حل مشکلات واقعی افراد واقعی و احتمالاً همراه کردن نوآوری با آنها به هدف دستیابی به موفقیت کسب و کاری است.


اما اگر بخواهیم کمی عمیق تر برویم. می‌توانیم «طراحی» را تشریح کرده و با اجزای آن آشنا شویم:

- مؤلفه همدلی برای درک مشکلات و احساسات کاربران برای رسیدن به راه حلی مرتبط است.

- مؤلفه فنی برای اطمینان از امکان پذیر بودن راه حلی  است که طراحی می شود.

- مؤلفه کسب و کاری برای اطمینان از این که راه حل از نظر اقتصادی مقرون به صرفه است.


به طور خلاصه می‌توان گفت که طراحی یک فرآیند فکری حل مسئله است و دقیقاً تحت این درک است که تفکر طراحی به وجود آمد.

تفکر طراحی: چه چیزی هست و چه چیزی نیست؟


تفکر طراحی یک کارگاه و مجموعه ای از نشانگرها و یادداشت های چسبیده بر روی دیوار نیست.

اینها صرفاً مجموعه ابزارهای مفید برای ایده پردازی یا مفهوم سازی محسوب می شوند.


همان طور که Tim Brown بیان می کند:

"تفکر طراحی یک رویکرد انسان محور به نوآوری است که از جعبه ابزار طراح برای ادغام نیازهای افراد، امکانات فناوری و الزامات موفقیت کسب و کار استخراج می شود."


از ابتدای فرآیند توسعه، طراحی باید همگام با ایجاد محصول یا خدمت همراه با کاربر بوده و او را در نظر داشته باشد.

این رویکرد پایه‌ای است که طراحان برای حل دقیق و خلاقانه مشکلات اتخاذ کرده‌اند، یا همان طور که  Sherif Labib که ایده اصلی نگارش این محتوا از او است، بیان می کند:

«این یک روش ساختاریافته برای شکستن ساختار و ایجاد نوآوری است.»


همراه با مراحل و گام هایی که طی می شود، تفکر طراحی ذهنیتی است که فرد اتخاذ می کند.


هر مشکلی باید منحصر به فرد درمان شود و بر اساس و مبنای خودش با آن برخورد شود.

با ذهنیت درست، بر اساس درک ریشه‌ای از مشکل و این که راه حل باید مربوط به چه کسی باشد، می‌توانیم در این فرآیند به اولویت مناسبی از چه چیزی  برای چه کسی برسیم.


چرا طراحی جزء جدایی ناپذیر یک کسب و کار موفق است؟


ما در حال حاضر در وضعیت دنیای پر از فراوانی خدمات و محصولات زندگی می کنیم.

در بیشتر حوزه‌های زندگی، تنوع گزینه‌ها برای برآورده کردن نیازهای ما تقریباً به اندازه تعداد کاربران نهایی بی‌شمار است و مهم تر از آن ما هم قدرت انتخاب داریم.


این بازار به شدت رقابتی، مقیاس را پایین آورده است. این کاربر است و نه تولید کننده که قدرت تصمیم گیری دارد.

به همین دلیل است که به عنوان کسب‌وکار، دیگر نمی‌توانیم تنها به رویکرد «فشار بازار» که به طور گسترده در دهه‌های گذشته استفاده می شد تکیه کنیم.


اهمیت طراحی و تفکر طراحی درست در این مرحله مطرح می شود.

به طور پیش فرض، طراحی یک مکالمه است، نه یک مونولوگ.

ارزش این جمله کوتاه در دنیای کاربر محور امروزی بسیار بیشتر از حد تصور است و نمی توان بر روی آن قیمتی گذاشت.

با «گوش دادن قبل از صحبت کردن»، محصولات یا خدمات به دست آمده همدل هستند و با کاربر نهایی هماهنگی بهتری داشته و در نبرد انتخاب و تصمیم خرید پیروز می شوند.

همان طور که Steve Jobs در سال 1997 گفت:

"اگر می خواهید محصولی به ارزش 10 میلیارد دلار در سال بفروشید، باید با تجربه مشتری شروع کنید و برای رسیدن به این فناوری کار معکوس انجام دهید. شما نمی توانید با فناوری شروع کنید و سعی کنید بفهمید که کجا می خواهید آن را بفروشید."


در این مرحله ممکن است به این نتیجه رسیده باشید که مرز بین کسب و کار و طراحی باریک است. حقیقت این است که:

طراحی، کسب و کار است و کسب و کار، طراحی است.

درک طراحی کسب و کار


تا این جا تا  حدودی با مفاهیم طراحی و تفکر طراحی و آن چه که مستلزم آن است آشنا شدیم.


اکنون زمان مناسبی برای بحث در مورد موضوع اصلی این مقاله، یعنی طراحی کسب و کار است.

بیایید با معرفی آن به عنوان یک نقش و به عنوان یک تمرین شروع کنیم.

طراحی کسب و کار نقش جدیدی است که از نظر بلوغ و دوره عمر، هنوز یک کودک محسوب می شود.

در واقع این مفهوم اولین بار در زمینه مشاوره کسب و کار در پایان دهه گذشته مورد استفاده قرار گرفت.

با این حال امروزه حوزه های به کارگیری آن بسیار متفاوت است. از بخش عمومی، آموزش و سرگرمی گرفته تا بانکداری، فناوری و خودرو. و بسیاری از موارد دیگر.

یک طراح کسب و کار، طراحی است که هر دو رویکرد طراحی و طرز فکر را با ابزارها و روش های کسب و کاری برای حل چالش های سازمان ادغام می کند.

در همین راستا  Tsukasa Tanimoto اظهار داشت که: 

"طراحی کسب و کار، رویکرد طراحی را برای مشکلات کسب و کار با هدف آوردن نوآوری به بطن زندگی، اعمال می کند."


در چارچوب فعالیت های مشاوره کسب و کار، وظایف اصلی یک طراح کسب و کار عبارتند از:

1- چارچوب‌بندی، هدایت و یا اطلاع‌رسانی به فرآیند طراحی از طریق یک لنز کسب و کاری برای اطمینان از این که طراحی، مشکلات را به طور مؤثر حل می‌کند.

2- ترجمه راه حل های طراحی به ارزش به همراه تأثیرگذاری از طریق زبانی که ذینفعان کسب و کار با آن آشنا هستند تا ثابت کند طراحی، راه حل هایی برای مشکلات کسب و کار ارائه می دهد.

3- به کارگیری روش‌های انسان محور برای تقویت مؤلفه‌های کسب و کاری و مالیِ فرایند طراحی برای ایجاد خدمات و محصولات قابل دوام.

طراح کسب و کار: بازیکن تیم 


قبل از ادامه صحبت باید در نظر داشته باشیم که طراحی کسب و کار به عنوان یک فعالیت، بدون در نظر گرفتن صنعتی که در آن فعالیت می کنند، قصد پیشی گرفتن یا رقابت با مشاوران مدیریت یا ارائه دهندگان خدمات در این زمینه را ندارد.

برعکس برای تکمیل و کمک به شرکت‌ها برای باقی ماندن در رقابت و کسب ارزش جدید در بازارشکل گرفته است. ما بعداً به آینده مشاوره کسب و کار در قالب یک مثال خواهیم پرداخت.

در حال حاضر بیایید نقش طراح کسب و کار و مشاور مدیریت را با یکدیگر مقایسه نماییم:


تفاوت بین یک طراح کسب و کار و یک مشاور مدیریت


مشاوران مدیریت در تقابل با طراحان کسب و کار


آن چه در ادامه می آید احتمالاً نقش و مفاهیمی را که کار طراحان کسب و کار و مشاوران مدیریت را چارچوب می دهد، بهتر روشن می کند.


1- رویکرد انسان محور در مقابل رویکرد کارکرد محور. در حالی که مشاوران مدیریت بر کارایی و بهینه سازی کسب و کار تمرکز می کنند، طراحان کسب و کار استدلال می کنند که تمام فعالیت های تجاری در نهایت ماهیت اجتماعی دارند و نوآوری اجتماعی همیشه انسان محور خواهد بود.

2- بر اساس نیازهای کاربر در مقایسه با روندهای بازار. در حالی که مشاوران مدیریت بر آوردن فناوری‌های جدید برای بهینه‌سازی راه‌حل‌های موجود تمرکز می‌کنند، طراحان کسب‌وکار از نزدیک با کاربران نهایی همکاری می‌کنند تا راه‌حل‌های نوآورانه‌ای را ارائه کنند که مبتنی بر نیازهای انسان است.

3- تمایل به اقدام در مقابل تعامل با مدیریت سهامداران مشاوران مدیریت بر حفظ روابط خوب با افرادی که بیشترین تأثیر را در کار دارند تمرکز می کنند. طراحان کسب و کار، به نوبه خود، تبدیل ایده ها به نمونه های اولیه ملموس و آزمایش در محیط های واقعی را ضروری می دانند و سعی می کنند تا حد امکان از هرگونه ارتباط نادرست جلوگیری کنند.

4- ابهام در مقابل نگرانی از عدم قطعیت را می پذیرد. مشاوران مدیریت بر جلوگیری از ریسک تمرکز می‌کنند، در حالی که طراحان کسب‌وکار از آن به عنوان فرصتی برای آزمایش در این محدودیت‌ها استفاده می‌کنند تا نوآوری خارج از جعبه را به ارمغان بیاورند.

طراحی کسب و کار برای آینده هر سازمان مهم است.


در سال‌های اخیر با همهمه‌ای که پیرامون طراحی و تفکر طراحی وجود داشت، به بلوغ خاصی در درک ارزش طراحی کسب‌وکار رسید.

به عنوان مثال ما به طور فزاینده‌ای تشخیص می‌دهیم که موفقیت کسب‌وکار دقیقاً ناشی از کارایی بدون خطا و بهینه‌سازی (وسواس‌آمیز) نیست، بلکه ناشی از نوآوری است.

ما به این ایده رسیده‌ایم که موفقیت کسب‌وکار دیگر کارآمدتر کردن راه‌حل‌های موجود نیست.

همان طور که Phil Lewis در این مقاله فوربس به آن اشاره می کند، ایجاد خلاقیت های جدید  "درخشش انسانی" است.

می‌توانید استدلال کنید که کسب‌وکارها وجود دارند و از شکل فعلی فعالیت‌ها درآمد و در نهایت سود می‌برند. اما آیا بدون رویکرد انسان محور در طولانی‌مدت مرتبط و پایدار خواهند ماند؟

پاسخ واضح به نظر می رسد. به عنوان مثال اکثر مشاغل مشاوره و خدمات حرفه ای، صرف نظر از اندازه آنها به شایستگی های صنعت خلاق می پردازند و روی آن کار می کنند.

این موضوع ولگردی و قانونی شکنی آنها را در کسب صنعت خلاق در سال های گذشته توضیح می دهد. اما این تلاش کوچکی نیست.

ما باید بدانیم که آینده ما فقط بهینه سازی عملیات مشتریا نمان برای اطمینان از دست نخورده بودن درآمد و سود آنها در کوتاه مدت نیست.

ما باید به آنها کمک کنیم تا مدل‌ها، فرآیندها، خطوط تولید و غیره خود را نوآوری کنند تا آنها را نه تنها 10 سال آینده بلکه 40 و 100 سال قبل از زمان مرتبط نگه داریم.

به این ترتیب ما نه تنها مشتریان خود را قوی و پایدار نگه می داریم، بلکه می توانیم بازار جدیدی را نیز به دست آوریم، بازاری که نام آن «آینده» است.

چگونه می‌توانیم رویه‌ها و اهرم‌های این عمل را به نفع شرکت ادغام کنیم؟ این موضوعی است که ما در مقالات آینده در مورد این موضوع توسعه خواهیم داد.

«…موفقیت کسب‌وکار فقط به کارایی بدون خطا و بهینه‌سازی (وسواس‌آمیز) مربوط نمی‌شود، بلکه یافتن راه‌های نوآورانه برای هم‌خوانی و حل مشکلات انسانی است... اینجا است که طراحی کسب‌وکار ارزش افزوده دارد.»

Sherif Labib, Senior Business Designer at PwC Luxembourg

منبع: pwc.lu

طراحی کسب و کار به چه معنی است؟
Fatemeh Shakhsian ۱۴۰۱/۰۶/۱۱ ۱۶:۰۶:۱۳
اشتراک گذاری این پست
بایگانی
ورود برای ارائه نظر
تفاوت بیزینس مدل با بیزینس پلن چیست؟
مدل کسب و کار / طرح کسب و کار (Business Plan/Business Model)